مهر 1385(887 مجموع کلمات موجود در متن) (2153 بار مطالعه شده است) 
گفتار 81
• ماه مبارک رمضان ، ماه خدا و قرآن ، ماه مراقبت در گفتار و رفتار برای رضای
خدا .
• ارباب حاجتیم و زبان سوال نیست ـ در حضرت کریم تمنا چه حاجت است
• کار اصلی پیر شدن و کار اصلی تر سارعوا الى مغفره من ربکم ؛ بشتابید به سوی
آمرزش از پروردگارتان ( سوره ی مبارکه ی آل عمران آیه ی 128 )
• بدی را نه با بدی ، نه بدی را با خوبی ، بلکه بدی را با احسن ( خوب تر ) حل
کنید . حسن نگویید ، احسن بگویید چون انسان در احسن التقویم خلق شده است نه فقط
دهان را مسواک کنید بلکه دهان را تطهیر کنید که حرف دروغ و تهمت از آن بیرون نیاید
.
• من مدت ها در سیاست بودم . می دانم چیزی زود به دست نمی آید . سیاست روی دو
محور می چرخد : خر و خرسوار ، حاکم و محکوم . یا انسان خر کسی می شود یا انسان
خرسوار می شود .
هفتم مهر 1385
گفتار 82
• پیامبر (ص) درباره ی
امام حسن (ع) فرمود : پدر و مادرم فدای تو باد ! هر که مرا دوست دارد پس این (حسنم)
را نیز دوست بدارد .
• نماز برای حضور قلب
است . اعضا و جوارح دارند به دل درس می دهند ولی متاسفانه شاگرد که دل است در سر
کلاس حاضر نبوده و غایب است ( چشم بیدار و دل رفته به خواب )
• زمانی که سیاست از در
دادگاه وارد می شود ، عدالت از در دیگر بیرون می رود .
• تا مژه بستیم قیامت
رسید ـ مرگ خواب سبکی بوده است
• من بت است و منیت درد
( چه کنم که تو در نفس اسیری ! )
چهاردهم مهر 1385
گفتار
83
ایام شهادت امیرالمومنین علی (ع) تسلیت باد
• علی
اسم اعظم خداست . علی (ع) کسی است که پیغمبر اکرم (ص) اگر حاجتی می خواست ، خدا را
به علی (ع) قسم می داد .
•
امید به رحمت الهی ؛ به خدا چنان امیدوار باش که اگر با گناهان اهل زمین وارد شدی
تو را ببخشد .
•
خدایا ! تو را نگویم که عذرم پذیر ـ در توبه باز است و حق دستگیر
•
کشته ی دوستی به از کشته ی شمشیر است . نه از کشته ی دوستی خون آید نه از سوخته ی
آن دود (کس را چه خبر از درون دل من؟ )
•
ایمان بذر است و عمل صالح آبیاری .
بیست و یکم مهر 1385
گفتار
84
•
کشورهای عربی باید به سیاست گدایی صلح پایان داده و متکی به مقاومت جهان اسلام
باشند .
•
الهی ! غافلانیم نه کافران ...
• اگر
شرک ظلم عظیم است برای این است که مظلوم خیلی عظیم است .
•
شفاعت یعنی عدل خدا با رحمت خدا ضمیمه شود و حساب مردم با شعف ، یعنی جفت شدن عدل و
رحمت رسیدگی شود . اللهم عاملنا بفضلک ولا تعاملنا بعدلک ؛ یعنی با احسان با ما
رفتار کن ( این امر ممکن است ولی محال نیست . )
•
جهان یک سر به کام خویش دیدم ـ چو بنهادم برون از خویش گامی ـ برون از دهر باید شد
نه از شهر ـ زخود باید شدن نه از سرایی
بیست و هشتم مهر 1385 | 
